تو فقط یک چیز را می خواستی

شکستن دلم

ویران کردنم

شکستم

دیدن بلور های اشک بر گونه ام

تو می خواستی زمین خوردنم را ببینی

حالا که دیدی

دست از سرمم بردار تا دردم را خودم حس کنم

اما امیدوارم زمین نخوری که دردش را بکشی

اما بدان دردی دارد فراوان

زخمی دارد ماندگار

اشکی دارد بی پایان